رحیم عبادی عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان در نوشتاری، نقدی بر بازگشایی مراکز آموزشی داشته و آورده است: از ابتدای سال ۱۴۰۱ بنا بر مصوبه ستاد ملی کرونا مدارس و دانشگاهها و سایر مراکز آموزشی به صورت حضوری بازگشایی شدند، ضمن استقبال از این اقدام اصولی (گر چه کمی شتابزده) نکاتی در فرآیند این تصمیم مشاهده گردید که در صورت غفلت میتواند خسارات جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد.
در فضای عمومی کشور به ویژه در انعکاس این تصمیم توسط دولت و صدا و سیما، به نحوی اغراق آمیز موضوع بیان گردید که گویا دو سال گذشته همه مراکز آموزشی تعطیل بودند و اینک وقت بازگشایی مدارس و دانشگاهها آغاز گردیده و حتی صدا و سیما نسبت به پخش سرودهای رسمی و ملی بازگشایی مدارس اقدام و بعضاً در تعدادی مدارس زنگ بازگشایی مراکز آموزشی نواخته شد، غاقل از اینکه طی دو سال گذشته فعالیتهای آموزشی مدارس و دانشگاهها علیرغم همه سختیها و محدودیتها با تلاش شبانه روزی معلمان و اساتید و دست اندرکاران امور آموزشی کاملاً دایر و برقرار بوده است و همه تلاشها مصروف بر این بوده که یک روز هم آموزش تعطیل نشود؛ بنابراین رویکرد بسیار غلط و احساسی و غلوآمیر و مغایر با واقعیت بوده است.
در عین حالی که طی دو سال گذشته به واسطه شیوع ویروس کرونا آموزش به صورت حضوری امکان پذیر نبود، اما آموزش مجازی جایگزین آموزش حضوری شد و توانست بار این مسئولیت بزرگ را در این شرایط خاص در ایران و جهان علیرغم نبود آمادگیهای کافی و لازم توسط ذینفعان برعهده بگیرد. گرچه دلایل متعددی قابل ذکر است که نواقص وکاستیهایی در کیفیت برخی یادگیریها ممکن است حاصل شده باشد که عموماً هم برعهده دولت هاست نه دست اندرکاران آموزش که امری بدیهی است. اما باید پذیرفت که آموزش و یادگیری طی این دو سال تعطیل نبوده است که امروزه برخی نسبت به گذشته اظهار ندامت نمایند وگویا خطایی انجام شده که باید پوزش خواسته شود. این نوع اطلاع رسانی یا با اهداف تبلیغاتی و بزرگ جلوه نمودن کارهای برخی مسئولین است و یا ناشی از کم اطلاعی از روند تحولات جهانی به ویژه در حوزه کارکرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و یادگیری بر بستر الکترونیکی و شبکه جهانی وب میباشد، در غیر این صورت عقل سلیم حکم میکرد مقامات عالی کشور و صدا و سیما آنچه توسط آموزشگران طی دوسال گذشته انجام شده است مورد تقدیر و تشویق قرار دهند نه توبیخ و ملامت و اظهار ندامت و شرمندگی.
یکی از ناشی گریهای انجام شده در این تبلیغات پر سروصدا نادیده انگاشتن اهمیت، جایگاه و بهره مندی از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش و یادگیری یا آموزش مجازی است. آموزش مجازی طی سه دهه گذشته در ایران و جهان سازوکاری را فراهم نموده که دسترسی به آموزش را آسان، کم هزینه، فراگیر و ارائه آن را در هر زمان و در هر مکان و با رعایت استانداردها و تجارب جهانی و بهره مندی از ابزارهای های چندرسانهای (Multi media) همچون صوت و تصویر و انیمیشن و… فراهم نماید. از همه مهمتر با رویکرد مشارکت و مسئولیت پذیری یادگیرندگان (social learning) تلاش شده یادگیری تقاضا محور به جای عرضه محور همراه با یادگیری دیجیتالی (Digital learning) و یادگیری عمیق Deep learning)) گسترش یابد. روند تحولات جوامع به گونهای است که امروزه بدون بهره مندی از فناوری نوین ارتباطی و اطلاعاتی نمیتوان ماموریتهای آموزشی را به درستی محقق نمود و آموزش مجازی بستر مناسبی برای ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی و خدماتی در همه مقاطع تحصیلی به ویژه در مقاطع دانشگاهی است. قطعاً فردایی نزدیک و در دسترس است که موجهای چهارم و پنجم انقلاب جهانی یعنی موج مجازی (Virtual wave) فراگیر شود و فناوریهای تحول آفرین همچون هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، شبکههای اجتماعی، تحول دیجیتال، یادگیری در بستر موبایل و… همه مولفههای آموزش را متاثر سازند. آیا جز با آموزش مجازی یا e-learning میتوان بستر یادگیری و آموزش را مهیا ساخت؟
آموزش مجازی طی دو سال گذشته دستاوردهای بزرگی را در حوزه آموزش برجای گذاشته است از جمله: آشنایی و بهره گیری و کسب مهارت دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید و دست اندرکاران امور آموزشی از کامپیوتر و اینترنت و سامانههای یادگیری، تولید محتوی الکترونیکی، بهره مندی صحیح از شبکههای اجتماعی، استفاده درست از فضای مجازی، آشنایی و کار عملی با سامانههای آموزشی و مهارتهای پایه کامپیوتر و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات همکاریهای بین بخشی به ویژه درمحیطهای دانشگاهی، کاهش باردولت ومشارکت بخش خصوصی درپشتیبانیهای آموزشی، تعامل وتوسعه همکاریهای بین المللی ازجمله درمحیطهای دانشگاهی، مشارکت موثرخانوادهها درتعلیم وتربیت فرزندان و..
فراموش نشود در گذشته چه میزان معلمان و اساتید در بهره گیری از کامپیوتر و اینترنت توفیق داشته اند و برای یادگیری این فناوریهای نوین چه مقاومتهایی را انجام میدادند و حتی در برخی از مواقع کامپیوتر را رقیب معلمان در یادگیری تلقی میکردند.
انصاف نیست و بلکه جفا است که خدمات بزرگ این تکنولوژی تحول آفرین نادیده انگاشته شود. نظامهای آموزشی ما فرسوده و نیاز به تغییرات اساسی در رویکردها و ابزارها و قابلیتها دارند. آموزش مجازی و فناوریهای آموزشی مهمترین بستر برای تغییر و تحول و نوآوری در نظامهای آموزشی است و این یک اختیار نیست بلکه الزام محیطی است که دیر یا زود باید به استقبال آن رفت.
۵. اینک که بازگشایی مدارس و دانشگاهها با شتاب و تبلیغات غیرمتعارف آغاز گردیده و قطعاً با محدودیتها و موانع فراوانی در ادامه مواجه خواهد شد، جا دارد دست اندرکاران و تصمیم سازان و سیاست گذاران کشور به ویژه دست اندرکاران آموزشی در چند ماهه تا شروع سال تحصیلی آینده اهتمام نمایند که با مطالعه همه جانبه و ارزیابی نقاط ضعف و قوت اجرای آموزش مجازی در دو سال گذشته، برای سالهای آینده به نحوی برنامه ریزی آموزشی نمایند که مراکز آموزشی اعم از مدارس و دانشگاهها از یک سو از ظرفیت و ابزارها و سامانههای یادگیری و قابیلت آموزش مجازی در امر آموزش استفاده نمایند و از سوی دیگر دانش آموزان و دانشجویان را به کلاسها و برنامههای حضوری تشویق نمایند و مدل تلفیقی یا (blended learning) را به عنوان یک الگوی موفق آموزشی مشابه اغلب مدارس و دانشگاههای پیشرفته جهان در مراکز آموزشی پیاده سازی نمایند.
این تجربه موفق مدارس و دانشگاههای جنوب شرقی آسیا و کشورهای حوزه اسکاندیناوی است که در رتبه بندی جهان جایگاه خود را بهبود و ارتقاء بخشیده اند.
امور تعلیم و تربیت فرزندان یک ملت و جامعه، ابزار تبلیغاتی و مصرفی نیست که دولتها در آن فتح الفتوح نمایند و با پروپاگاندا و تبلیغات یک سویه، تلاشها و زحمات طاقت فرسای معلمان و اساتید و برنامه ریزان آموزشی را که از جان و هستی مایه میگذارند نادیده انگاشته و نه اینکه باری از دوش آنان برنمی دارند بلکه جان خسته و بی انگیزه آنان را خستهتر و فرسودهتر نمایند.
همراهی و همکاری معلمان و اساتید تعلیم و تربیت با عشق به حرفه معلمی عجین شده است و بقول فخرالشعرا ایرج میرزا:
دانی که عاشق بی ادعا معلم است شمع همیشه روشن دوران معلم است
پروانه سوخت تا که دهد درس عاشقی، آن کس که سوخت بهر من و تو معلم است
امید است، مدیریت امور تعلیم و تربیت درحکمرانی جمهوری اسلامی به جایگاه حرفهای خود بازگردانده شود.