حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری درنوشتاری با عنوان «پیام اربعین، رهایی از جهالت» این گونه آورده است:
قرآن کریم ریشه بسیاری از انحرافات و گرفتاریهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی را جهل معرفی میکند در ماجرای قوم موسی که پیامبر را با خدا عوضی گرفته بودند. میفرماید: إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (اعراف، ۱۳۸) شما آدمهای نادانی هستید یا در ماجرای حضرت یوسف، برادران او را که گرفتار حسادت شده بودند جاهل خطاب میکند إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ (یوسف، آیه ۸۹) در حدیث هم داریم جهل ریشه هر شر و بدی است و معدن همه بدی هاست «الجهل اصلُ کل شر» و «معدن کل شر» (غررالحکم، ص ۷۳)
از نظر تاریخی ما دو نوع جهل داریم یکی جهل عهد کُهَن و دیگری جهل نوین. یا جاهلیت قدیم و جاهلیت جدید؛ که در قرآن از جهل نخستین به «جاهلیت اولی» تعبیر آورده شده است: «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَی» (احزاب، آیه ۳۳) قبل از ظهور اسلام جاهلیتی بین مردم بود که شامل بت پرستی، تکاثر (ثروت اندوزی)، دختر کشی، جنگها و درگیریهای قومی و قبیلهای که گاهی چند سال طول میکشید، میشد.
با تلاشهای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این جاهلیت برطرف شد. قرآن میفرماید: «کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ» با هم اختلاف داشتید اختلافات تبدیل به دوستی شد «کُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا» (آل عمران، آیه ۱۰۳) بر لبه پرتگاه آتش بودید که شما را از آن نجات داد. بت پرستی به خدا پرستی؛ تنش به دوستی تبدیل شد؛ زنده به گور کردن رخت بر بست؛ کار به جایی رسید مردم مدینه خانهها و امکاناتشان را با مردم مهاجر مکه تقسیم کردند.
اما بعد از رحلت پیامبر انحرافی که در راس حکومت اسلامی رخ داد جاهلیت نوین بود و در سال ۶۱ هجری به اوج رسید. در این جاهلیت اصلا از بت پرستی و دختر کشی و نزاع قومی خبری نبود، اما جاهلیت شکل و شمایل دیگر داشت، از جمله مسلمانان واقعی (مسلمانان قبل از فتح) مانند ابوذر، بلال، مقداد و سلمان کنار گذاشته و منزوی شدند و آدمهایی مانند معاویه، عمر بن عاص که اغلب از مسلمانان بعد از فتح بودند و از ترس و به ظاهر مسلمان شده بودند به قدرت رسیدند. به تدریج خرافات، جایگزین ارزشهای ناب شد؛ ولایت و امامت تبدیل بر سلطنت و پادشاهی شد.
وقتی معاویه میگفت نماز جمعه را چهارشنبه برگزارمی کند، یا اگر فرمانروای شهری به جای دو رکعت نماز صبح، چهار رکعت میخواند، بدون، چون و چرا اقتدا میکردند. درخطبههای نماز جمعه به علی علیه السلام به جرم این که تارک الصلاه است لعن و نفرین میکردند و خودشان را خلیفه خدا بر مردم معرفی میکردند. جاهلیت از نوع تغییر ارزشهای اسلام ناب، ترویج خرافات و پیروی کورکورانه از حاکان ظالم بود؛ لذا این جاهلیت نیاز به یک انقلاب دیگر داشت. امام حسین علیه السلام دین جدش و امت اسلام را در خطر نوین دید لذا به حرکت و قیام نوین اقدام کرد.
در بخشی از زیارت اربعین که از امام صادق علیه السلام نقل شده هدف نهضت جدش را رهایی از همین گمراهی و انحراف معرفی میکند: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ، وَحَیْرَهِ الضَّلالَهِ، و جانش را در راه تو بذل کرد تا مردم را از جهالت، سرگردانی و گمراهی برهاند.
بنا براین، جهل، نادانی و ظاهر نگری مردم در انحراف حرکتهای صحیح اجتماعی و سیاسی بسیار مؤثراست و همیشه شیادان و خناسان از این ضعف بهره گرفتند و انقلابهای بزرگ جهانی را از ریل خود خارج نمودند. چنان که در مشروطیت، مجاهدان شنبه که شبیه مسلمانان بعد از فتح بودند، با ترفندهایی وارد میدان شدند و مجاهدان واقعی را از صحنه خارج کرده و انقلاب را به مسلخ بردند و پیکرش را مثله کردند. شبیه همین ماجرا را در انقلابهای: فرانسه و الجزایر نیز شاهد هستیم.
چنان که در انقلاب اسلامی ایران نیز در چند مرحله این اتفاق ناخوشایند رخ داد، اما با حضور نافذ امام و رهبری دماغ نفوذیان بر خاک مالیده شد، وقتی اخیرا جریان انحرافی با شعارهای به ظاهر ارزشی و انقلابی سنگرها را تسخیر کردند و با شعار «ملاک حال فعلی افراد است» از یک سو خودشان را تثبیت کردند، چون سابقه مبارزاتی و انقلابی نداشتند، گفتند بر گذشتهها صلوات، از سوی دیگر با همین شعار و با اتهامهای واهی، حواریون درجه یک خمینی را از صحنه خارج کرده و منزوی ساختند. اما در این مرحله نیز حضور نافذ ولایت فقیه تا حدودی مانع از انحراف شد و دربرابر تحریفها، تشکیکها و لجن پراکنی آنها ایستاد و امت را از جهالت و حیرت ضلالت به نورانیت و صراط صحیح رهنمون ساخت.
امروزبه شدت نیاز مبرم به اربعین حسینی داریم تا از پیامش الهام بگیریم و زیر سایه ولایت فقیه در راستای رفع جهالتها، نادانیها و مبارزه با انحرافات حرکت کنیم.