بررسی نقش فضای مجازی در موضعگیری جامعه
فضای مجازی در عصر ما بسیار فراگیر و مبتلا شده است. اگر کسی در شبکههای اجتماعی حضور نداشته باشد، برایمان سؤال میشود که چگونه کارهایش را انجام میدهد؟!
یا چگونه از اخبار آگاه میشود؟!
روزگاری است که بدون حضور در شبکههای مجازی نمیتوان کاری کرد. این روزها اگر کسی را دور از فضای مجازی و عاری از هرگونه ارتباط مجازی ببینیم، تعجب میکنیم! بر اساس آمار، بیش از نیمی از جمعیت کشور ما در فضای مجازی حضور فعال دارند. برخی اخبار میخوانند. برخی در کنار خواندن اخبار آنها را برای دوست و رفیقشان ارسال میکنند. برخی نیز بر اساس همان اخبار دیده شده در کانالها یا اینستاگرام، شروع به نوشتنِ تحلیل خود و انتشار آن میکنند.
در حقیقت یک خبر، به این شکل دست به دست میچرخد و به اطلاع مردم میرسد. بحث من در آگاهی و اطلاع مردم از اخبار نیست! بحث بر سر تأثیرِ فضای مجازی بر ما است. سؤال مهم و کلیدی اینجاست، شبکههای مجازی چگونه بر رفتارها و عکس العمل ما تأثیر میگذارد؟
این رفتارها چه نتیجهای میتواند داشته باشد؟
شاید در میان توجه بسیار ما به فضای مجازی، این سؤالها نادیده گرفته شوند.
آگاهی ما از اخبار مختلف در فضای مجازی اتفاق میافتد. بخشهای مختلف خبری تلویزیون همیشه از اخبار شبکههای اجتماعی عقب هستند. در حقیقت خوراک خبری مردم توسط شبکههای اجتماعی تأمین میشود. این اتفاق راه را برای قضاوت زود هنگام جامعه و واکنش سریع آنها باز میکند. ممکن است اخبار در شبکههای مجازی به شکلی دیگر ارائه شوند. مخصوصا اگر همراه با شیطنتهای رسانهای نیز باشد. مثلا تیتر اول را به شکلی منتشر میکنند که محکوم و قاتل بیگناه و بیگناه را قاتل جلوه میدهد. از بیحوصلگی انسانهای عصر دیجیتال در خواندن و پیگیری جزئیات استفاده میکند تا اخباری نادرست را منتشر کنند. پیگیری اخبار مختلف تنها از فضای مجازی آن هم بدون توجه به جزئیات آن میتواند خطرناک باشد.
تحلیلهای غلط پس از خواندن یک خبر در فضای مجازی، آن هم بدون توجه به جزئیات آن عجیب نیست. این اتفاق ممکن است برای شما هم رخ داده باشد. خبری دست اول و داغ در فضای مجازی دست به دست میشود. آن را میخوانیم و بدون توجه به ادامه داستان تصمیم میگیریم تا آن را برای دوستانمان هم ارسال کنیم. تنها با یک گزینه و به سرعت!
در حقیقت ما با ارسال خبری که توجهی به حقیقت ماجرا نداشتیم دیگران را نیز در فهم غلط از آن خبر شریک کردهایم.
تنها در فهم غلط سهیم نکردیم، بلکه آنها را از فهم حقیقت داستان نیز محروم کردیم. پس از این اتفاق، کسانی که به دنبال سوژهای برای نوشتن هستند، وارد عمل میشوند. بر اساس همان خبر اشتباه، تحلیل میکنند و آن را در صفحههای مجازی خود در شبکههای اجتماعی با هزاران نفر دیگر به اشتراک میگذارند. اگر در میان همین هزار نفر کسانی نیز این خبر غلط یا تحلیل را برای دیگران نیز بفرستند، چه اتفاقی میافتند؟!
بسیاری از تحلیلهایی که غلط از آب در میآیند از انتشار همین اخبار غلط شکل گرفتهاند.
پس از ارائۀ اخبار غلط و به دنبال آن انتشار تحلیلهای نادرست در شبکههای اجتماعی، اتفاق بدتر و بزرگتری رخ میدهد. برخی که تحلیلشان از خبر (همان خبر نادرست و مجمل) بر اساس همان خبر باشد، موافقان خود را پیدا میکنند. اما این پایان ماجرا نیست، پس از آن نوبت به هشتگ پراکنیهای خاص خود میکنند. برخی با هشتگهای موافق و برخی دیگر با هشتگهای مخالف آن را به راحتی منتشر میکنند. فضای مجازی تبدیل به میدانی برای بگو مگوهای دو گروه میشود. در حالی که ارائۀ یک تحلیل اشتباه بر اساس یک خبر اشتباه، آنها را به عکس العلمی اشتباه کشانده است. اشتباه، پشت اشتباه!
با ظهور این اتفاقات در شبکههای مجازی، دست متخصصان آن حوزه نیز بسته میشود. پس از ارائۀ تحلیلها و انتشار هشتگهای مختلف، راه برای بررسی تخصصی موضوع ناهموار میشود. حقیقت شبکههای اجتماعی این است که متخصصان هر حوزه، به اندازۀ تریبونهای انتشار اخبار یا حتی مردم عادی فعال در فضای مجازی شنونده ندارند. وقتی فضا با اخبار نادرست غبارآلود میشود، منطق جای خود را به احساسات میدهد. متشنج شدن فضا باعث میشود تا متخصصان امر نیز نتوانند برای بررسی منطقی و صحیح وارد عمل شوند.
کمرنگ شدن کار تخصصی با داغ شدن اخبار نادرست و تحلیلهای غلط، ضرر جبران ناپذیری در هر حوزه وارد میکند. مثلا اگر خبری درمورد اعدام یک مفسد اقتصادی منتشر شود، اما خبر با هشتگ پراکنیهای گسترده علیه اعدام آن مواجه شود، تصمیمگیری برای قاضی نیز سخت میشود. فرض کنید در جایی ایستادهایم. عدهای در گوش راست شما بگویند چنان کن!
و عدهای دیگر در گوش چپ شما بگویند چنین کن! چگونه میشود با تمرکز و با استفاده از تخصصمان در این فضا تصمیم گیری کنیم؟! بنابراین، انتشار اخبار دروغ و به دنبال آن هشتگ پراکنیهای مختلف در فضای مجازی، کار را برای متخصصان سختتر میکند.
سخنان مختلف در فضای مجازی را نمیتوان نشانۀ دمکراسی و آزادی مطبوعات دانست. برای این سخنم دو دلیل دارم. اولا در جایی که وظیفۀ متخصص کشف حقیقت و بیان آن باشد، هرحرفی از جانب غیرمتخصص مردود خواهد بود. چون تخصصی در آن نداریم تا سخنی علمی و صحیح در آن حوزه بگوییم. ثانیا، چون گرفتار درامهای هیجانی خبر هستیم، تصمیمگیری درستی نیز نمیتوان داشت. تصمیمگیری در هیجانها نمیتواند معنای دمکراسی باشد. بلکه علامت آسیبی است که به جامعه و مردم خورده است. آسیبی که از همان خبر دروغ و غلط سرچشمه گرفته است.
این آسیب با همان هیجانهای ابتدایی به مردم وارد میشود. اینکه چشمان خود را به روی حقیقت داستان و واقعیت خبر میبندیم و حکم میکنیم، یعنی آسیب. پس عکس العمل مردم، آن هم بلافاصله پس از انتشار یک خبر نمیتواند به معنای دمکراسی باشد.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که عصر اطلاعات و فناوری، باعث گردش حجم فراوانی از اتفاقات در فضای مجازی میشود. در واقع ویژگی دنیایی که اکنون در آن زندگی میکنیم، همین دست به دست شدن اطلاعات فراوان است. اطلاعاتی که نمیدانیم کدامشان دروغ هستند و کدامشان صحیح؟! اما فقط در میان ما دست به دست میچرخند و درمورد آنها تحلیل ارائه میکنیم. در بررسی این موضوع، نباید از این ویژگی نیز چشم پوشی کرد.
در نتیجه، فضای مجازی محلی برای اشتراکگذاری اخبار غلط و در ادامه تحلیلهای نادرست میشود. این اتفاق، یعنی فضای مجازی بر رفتارهای مردم تأثیر مستقیم دارد.