مادر بزرگم می گفت: زن و زندگی
و من مشغول رتق و فتق امور گلنار بودم. گلنار عروسک زیبای من بود. کلی کار داشتم، باید شیرش میدادم و پوشکش را عوض میکردم ...
حال که فکر میکنم می بینم همه دختران یک مامان بالقوه هستند و فکر کن که مدام از مادربزرگشان بشنوند:
*زن و زندگی*
سالها گذشت و اکنون ۲۳ سال است که کارمند دولتم و ۱۸ سال است که در سازمانهای مردم نهاد فعالیت مدنی دارم و مادر دو فرزند هستم.
با خانوادههای زیادی مواجه شدم، چه برای رفت و آمد، چه برای مشورت، چه برای آموزش، و دیدم و فهمیدم خانوادههایی که زنان توانمندی دارند به سامان ترند و حال افراد خانواده خوشتر است و هر کجا زن توانمندی دیدم علاوه بر خودش حال اطرافیانش نیز خوب بود. هر کجا زنی هست که توانمند است انگار آنجا بذر موفقیت پاشیده اند.
شاید برای همین است که ارزش یک زن توانمند از یک مدرسه بالاتر است؛ و من بعدها با تمام وجود درک کردم زن و زندگی یعنی چه؟
و از آن به بعد زندگیم را وقف توانمند سازی بانوان کشورم کردم و معتقدم زنان توانمند مردانشان در آرامش و نسل شان قوی میشود.
زن که توانمند میشود مسیر خانواده به سمت آگاهی میرود و از آنجایی که آگاهی سرآغاز فرزانگی است، افراد خانواده اش فرزانه میشوند و مهارتهای زندگی را هر روز بیشتر از قبل یاد میگیرند.
زن که توانمند میشود میداند زندگی میدان نبرد نیست، میداند انسان به این جهان آمده تا عشق بورزد و نشاط ایجاد کند و زن توانمند منبع آرامش است.
او میداند ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا انسان شاد زندگی کند، روزی به دست آورد و آگاهانه عمر را سپری کند و میداند که خداوند زن را برای خلق آرامش آفریده است.
وقتی این مهم را درک کرد دیگر میشود مظهر آرامش و آسایش و عشق ورزی و ظرف وجودی اش بزرگ میشود و خیمه خانواده را همواره سر پا و محکم نگه میدارد.
"به امید آگاهی همه زنان سرزمینم"
دکتر شیرانی
مدرس ملی ارتقا شایستگی فردی، خانوادگی، سازمانی