عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد ملایر به عنوان یکی از منتقدان طرح سایت موزه پیادهراه میدان امام (ره) عنوان کرد: طرح ارائه شده و مصوبی که با تمام ایراداتی که بر آن وارد است و مسوولان به جد و با تعصب به دنبال اجرای آن هستند چه ارزش افزوده فضایی و کالبدی را در مکان باعث میشود؟ آیا توانسته تصویری صحیح از یک معماری با ارزش، حضورپذیر و تعاملی را ارزانی کند؟
به گزارش فارس، توسعه و حضور ساختارهای جدید در زمینههای با ارزش و حساس میتواند موجب تداوم تاریخ و غناء یافتن محیط شود، آنچه در این میان مهم است توجه به زمینه خلق معماری جدید است، تا ساختار جدید ضمن حفظ ارزشها سبب ارتقای وضع موجود شود.
احداث ساختارهای جدید در زمینههای با ارزش، یکی از نیازهای اصلی در حوزههای مرتبط با حفاظت از میراث فرهنگی است، بسیاری از مناطق تاریخی همزمان نیازمند توسعه و حفاظت به عنوان دو رویکرد مکمل هم هستند تا ضمن حفظ ارزشها، فضاهای جدیدی برای تأمین نیازهای معاصر ایجاد شود.
ساختارهای جدید بیانگر تاریخ و معماری دوره خود هستند که به حکم پویایی و حیات یک شهر زنده، در شهرها جلوهگری میکند و مخالفت با احداث ساختارهای جدید در واقع توقف حیات شهر و یا سوق پویایی آن به سمت ایستایی به شمار میرود.
شیوههای گوناگونی به منظور پاسخگویی به حضور ساختارهای جدید در زمینه تاریخی وجود دارد و رویکردهایی هست که میتوانند از تقلید صرف تا تضاد و بیتوجهی به بستر قرارگیری متفاوت باشند.
آنچه سبب یک طراحی موفق در زمینه با ارزش میشود، درک تمام ویژگیهای نهفته و موجود در آن مکان و پاسخی مرتبط به زمان معاصر به آن است، از این رو، آنچه باید به عنوان یک اصل کلیدی در شرایط مختلف در زمینههای ارزشی مورد توجه قرار گیرد این است که ساختوسازهای جدید باید روح زمان حاضر را القاء و بیان کنند و در عین حال طرح آنها باید زمینه با ارزشی که در متن آن قرار گرفتهاند را مورد توجه قرار دهد.
راه حلها و مسائل مربوط به طراحی این گونه بناها، بر اساس ارزشها و سنتهای فرهنگی خاص منطقه تاریخی مورد نظر، نوع وضعیت ساختارهای موجود، میزان همگونی با محل و... متفاوت خواهد بود.
در تاریخ معاصر ایران و به خصوص در روند یکصد ساله مدرنیته که جامعه سنتی ایرانی با شتاب برای به دست آوردن دستاوردهای نوین گام برداشت، تمام ارکان آن تحت تأثیر فرآیند مدرنیته قرار گرفت.
از آنجایی که این روند در ابتدا با تأملی کم آغاز شد، در ادامه هم از برنامهریزیهای جامع و نافذی بهرهمند نشد و توفیقات قابل ستایشی را به دست نیاورد.
بافت با ارزش شهرهای کهن ایرانی یکی از بارزترین عرصههایی بود که تحت تأثیر این دگردیسیهای شتابزده قرار گرفت، غالب اقداماتی که در این عرصههای با ارزش صورت گرفت، هویت تاریخی و حتی عملکردی آنها را تحت تأثیر قرار داد.
همدان به عنوان یکی از کانونهای حیات و تمدن دیرین، از این قاعده مستثنی نبود؛ تاریخچه شهر پر از فراز و نشیبها و اتفاقات گوناگون تاریخی و جریان ساز است.
یکی از اثرگذارترین اتفاقات جریانساز شکلگیری میدان مرکزی با فرم و اندازه خاص آن در بافت قدیمی شهر است؛ میدان مرکزی منشأ و مرکز بسیاری از تحولات در دوره معاصر همدان بوده است؛ گذشته از جنبههای مثبت و منفی آن، این مکان مرکز وقایع بسیاری بوده و هویتی نوین را به سیما و منظر شهر همدان ارزانی داشته است.
موقعیت، شکل و محتوای باروک گون میدان مرکزی همدان از سویی و کشف آثار تاریخی از سوی دیگر، این نوید را در بدنه اجتماعی و متولیان زنده کرد که شاید این مسائل، نقش مؤثری در تجدید حیات میدان ایفا کند؛ این امر سبب شد که امیدوار بود بتوان با ایجاد مکانی با هویتتر و دارای پتانسیل، زمینه را برای نمایش آثار کشف شده فراهم کرد تا امکان مخابره چهره جدیدی از تاریخ و فرهنگ همدان به ایران و جهان میسر شود.
جامعه علمی و معماری استان، انتظار داشتند که برای پاسداشت مکان جدید، در صورت عدم جابجایی آثار کشف شده به مکانی دیگر، باید موزهای شایسته و متناسب با مکان بنا شود.
جامعه علمی و معماری استان منتظر فراخوان برگزاری مسابقه مربوطه بودند که در عین ناباوری و به ناگاه با طرح مصوب روبرو شدند که از طریق شبکههای اجتماعی ترویج شده بود.
متأسفانه آنچه از نظر متولیان امر مهم تلقی نشد حساسیت زمینه و توانایی نهفته در متخصصان و معماران شهر بود، تذکرات دلسوزانه برخی از متخصصان و بدنه اجتماعی نیز مبنی بر کممحتوایی طرح ارائه شده کارگر نیفتاد.
معتقدم محیط به شکل ارزشی، بازتابی از جامعه است؛ این بازتاب در قالب مفاهیمی مانند هویت، نقش انگیزی، ماندگاری، خوانایی، افزایش ارزش افزوده فضایی و کالبدی، مطلوبیت و ارتقای کیفیت بصری، حضور پذیری، تعامل سازنده و بسیاری از مفاهیم دیگر از ویژگیهای زمینه با ارزش در فرآیند شکلگیری ساختمان موزه اثرگذار است.
موزهها با سازماندهی و یکپارچهسازی اطلاعات، از جمله نمادها و شاخصههای مهم هر کشور و شهری تلقی میشوند که جایگاه و نقش ویژهای در سیما و هویت آن ایفا میکنند، کاربرد اصلی هر موزه صیانت از اشیاء و موضوعات داخل آن است، اما به این معنا نیست که کالبد آن باید ساده و صرفاً محلی برای نمایش آثار باشد.
از آنجا که ساختمان موزهها از قراردادهای بسیاری بهره میبرد، فرم و محتوای آن نیز از جمله مظاهری است که میتواند در ایجاد بستری مناسب برای تبادل اطلاعات، تعاملات گروههای گوناگون و نقش انگیزی اجتماعی موثر باشد.
از این رو کشورها و شهرهای گوناگون درصدد اجرای گونهای از معماری موزهها هستند که بتواند به مسایل مطرح شده پاسخگو باشد و افقها و چشماندازهای نوینی را باعث شوند.
تبعات پروژه سایت موزه پیادهراه میدان امام (ره) صرفاً معطوف به انهدام میراث معماری پیرامون نیست، اجرای این پروژه بخش گستردهای از آثار زیر سطحی و نهفته در لایههای کاوش شده نیز با فرم کممحتوای خود برای همیشه از بین میبرد.
طرح ارائه شده و مصوبی که با تمام ایراداتی که بر آن وارد است و مسوولان محترم به جد و با تعصب به دنبال اجرای آن هستند چه ارزش افزوده فضایی و کالبدی را در مکان باعث میشود؟ آیا طرح ارایه شده توانایی پاسخ صحیح به زمینه را دارد؟ آیا طرح ارائه شده توانسته رویکرد و تصویری صحیح از یک معماری با ارزش، حضورپذیر و تعاملی که اساس هر طرح است را به مکان ارزانی کند؟
در پاسخ پرسشهای فوق باید اذعان کرد با توجه به بازخورد منفی اجرای آن در جامعه و بین متخصصان امر، ناتوانی طرح، و شتابی که متولیان امر برای ساخت دارند، قطعاً ناتوان بوده است، از سوی دیگر، اگر طرح و خواست فقط این است که با سادگی و بیپیرایگی مکانی را برای نمایش آثار به دست آمده ایجاد کنند و طرح مذکور در نقشانگیزی اجتماعی و ارتقای کیفیت فضایی و در عین حال کالبدی فاقد ارزشهای لازم باشد چه نیاز، اجبار و اصراری به ایجاد این گونه ساختمان در شهر است؟
در این رابطه شایستهتر است مسوولان آثار مکشوفه را به موزه هگمتانه انتقال دهند تا هم به ارزش افزونی موزه کمک موثرتری کنند و هم با برنامهریزی برای برگشت به شکل اصلی میدان امام (ره) موجبات بروز عملکرد اصلی آن که پویایی است را تضمین و میسر کنند.
چگونه منطقی است که متولیان امر با رویکرد جانبدارانه و بیتوجهی به مسائل مطرح شده، از طرح ذکر شده حمایت میکنند و سعی در تسریع اجرای آن بدون در نظر گرفتن تبعات آتی دارند؟ آیا بهرهبرداران و منتفعان از ایجاد این گونه فضاها فقط چندین نفر از متولیان فعلی شهر هستند، نقش مردم و متخصصان دلسوز در این خصوص چیست؟
بیشک نیت دست اندرکاران در این خصوص به حسب وظیفه، انگیزهای به جز خدمت نیست، اما به نظر میرسد اجرا نکردن این پروژه به این منوال، خدمت بزرگتری است که متولیان میتوانند در این راستا انجام دهند، چراکه با این کار از رخدادها، پیامدهای ناگوار و مخدوش کردن جایگاه این مکان در شهر و اذهان جلوگیری کرده و از صرف هزینه بی فایده و غیر ضروری نیز جلوگیری میشود.
بهتر نبود با توجه به حساسیت مکانی موضوع، متولیان امر از رویکرد گزینشی خاص پرهیز میکردند؟ آیا میدان مرکزی و بلوار ارم که مرکز بروز فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و گردهمایی در شهر همدان است ارزش برگزاری مسابقهای همانند بسیاری از شهرهای دیگر نداشت تا از فرآیند آن طرحهایی شایسته شکل بگیرد؟
رویکرد و ماهیت انجام پروژههایی همچون پیادهراه بوعلی، موزه میدان مرکزی و اولویتسازی پیاده در بلوار ارم بسیار مناسب است، از آنجایی که این تلاشها در جهت ارتقا و دستیابی به بازآفرینی محتوایی شهری است جای تقدیر دارد.
با توجه به پتانسیلهای شهر، در پروژههای در دست اقدام و تعریف شده، متأسفانه شاهد شکلگیری موضوعات کممحتوا و گاهاً بیمحتوا در شهر همدان هستیم تا جایی که صرف هزینه و زمان، به جای افزایش غنای مکانی و شهری عامل تقبیح فضایی و کالبدی معماری در همدان شده است.
متولیان امر یا سطح مطالبات شهر و مردم را جدی نگرفته اند و یا توقع آنها از پروژهها و طراحان پروژهها کم است؛ البته معتقدم خواست کارفرما بر اینگونه طرحها و طراحان تأثیرگذار بوده و آنها نیز به ناچار به طراحی چنین فضاهایی اقدام کردهاند.
متولیان مربوطه باید بدانند وظیفه آنها ساخت سریع، رفع مسوولیت و اقدامات خارج از چرخه شکلگیری صحیح اینگونه طرحها نیست، درست انجام دادن آنها طی یک فرآیند اصولی وظیفه مسوولان است تا از تبعات پسین آن جلوگیری شود.
مالک حقیقی اینگونه فضاها در نهایت مردم و حضور آنهاست نه مسوولان، مدیران و کارشناسان تصمیمگیرنده باید متوجه رسالت و مسوولیت اجتماعی خود باشند و بدانند تسلیم و قانع شدن آنها در مقابل موضوعات کم محتوا، آثار مخربی بر پیکر شهر خواهد داشت و دیری نخواهد پایید نتیجه آن بر شهر مستولی خواهد شد؛ چه بسا رویکرد شایسته، قابل ارزش و تقدیر ایجاد پیاده راه بوعلی را نیز زیر سوال ببرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ملایر اظهار کرد: غفلت از بررسیهای علمی برای حصول شناخت نافذ از پیشینه مکان، منجر به مداخلات ناسنجیده و شتابزده در این محوطهها، تبعات جبران ناپذیری را بر هویت آن وارد میکند و موجب عدم همبستگی ساختاری طرحها شده و علاوه بر اینکه کیفیتهای بصری و ارزش افزوده فضایی ایجاد نمیکند، اصالت مکان را نیز مخدوش میکند.
به نظر میرسد طرحهای ارائه شده سایت موزه پیادهراه میدان امام (ره) و بلوار ارم که مسوولان به جد، با تعصب و با شتاب در پی اجرای آن هستند از هویت و منزلتی متناسب با شأن کالبدی و محتوایی زمینه برخوردار نیست.
هر تصمیمی برای ساخت، بدون طی مرحله شناخت، تبعات زیان باری را برای موجودیت مادی و معنایی مکانها و شهروندان در پی خواهد داشت، فرجام تلخ و قابل تأمل، با وجود کارنامه ناموفقی از تعدد پروژههای کم محتوا و گاهاً بیمحتوا در دوران معاصر همدان که تصمیمات متفرق مدیریتهای ذیمدخل، عامل تشدیدکننده این مشکل بوده تا جایی که حتی طراحان آن به دلیل عدم موفقیت، از نقش آفرینی در این گونه ساختمانها خود را مبرا دانسته و مسوولیت طرح خود را نمیپذیرند.
اگر در مداخلات صورت گرفته در شهر همدان برخورد عالمانه و معمارانه با طرحهای ساخته شده بود و پیش از هر عملی، نسبت به اتخاذ یک راهبرد طراحی متناسب با شأن موضوعات ساخته شده اقدام میشد، چنین وقایع کمارزش و ضد ارزش در شهر ایجاد نمیشد.
رویکردی که به نظر میرسد هنوز هم متولیان و مدیران با وجود خودآگاهی و دیگرگویی نسبت به محتوای طرحهای ارائه شده، به آن اعتقادی ندارند و چرخه معیوب را بدون در نظر گرفتن تجربیات گذشته و بدون توجه به تداوم حیات کالبدی موضوعات، در ساختارهای مهم و نوین شهر به جد و با تمام قوا دنبال میکنند.
علیرضا خضریان عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ملایر